ملت از راه آزادی به تعلیم و تربیت دست می یابند، نه برعکس.((جرج برنارد شاو))
قبل از ازدواج شش نظریه درباره تربیت کودکان داشتم؛ حالا شش فرزند دارم، ولی دارای هیچ گونه نظریه ای نیستم.((لورد روچستر))
مردی را که آماده آموختن است تعلیم ندادن، انسانی را به هدر دادن است، مردی را که آماده آموختن نیست تعلیم دادن، سخن به هدر دادن است، خردمند نه انسان را به هدر می دهد و نه سخن را.((کنفوسیوس))
مهم نیست که انسان چه اندازه می داند، چه چیز کسب کرده و چگونه پرورش یافته، مهم این است که دانسته خود را چگونه بکار می برد، خودش چیست و چه می تواند بکند.((؟))
هدف آموزش و پرورش، "خودشکوفایی" شخص، انسان کامل شدن، رشد بالاترین شکل تعالی که نوع انسان بر آن پافشاری میکند یا فرد ویژهای میتواند بدان دست یابد، است.((آبراهام مازلو))
آموزش و پرورشی که هویت راستین آدمی را بارز نسازد، بیثمر است.((آبراهام مازلو))
آموزش و پرورش برای این هدف است که یاد بگیریم چگونه رشد کنیم، بیاموزیم در چه راستایی رشد کنیم، بیاموزیم چه چیزی خوب و چه چیزی بد است، چه چیزی پسندیده و چه چیزی ناپسند است، یاد بگیریم چه چیزی را برگزینیم و کدام را برنگزینیم.((آبراهام مازلو))
اگر هدف نهایی آموزش و پرورش، خودشکوفایی باشد، پس آموزش و پرورش باید بتواند به مردم کمک کند که بتوانند از شرطی شدنی که فرهنگشان آنها را بدان وادار کرده است، فراتر روند و شهروند دنیا گردند.((آبراهام مازلو))
باید یکی از هدفهای آموزش و پرورش این باشد که بیاموزیم زندگی گرانبهاست.((آبراهام مازلو))
یکی از موارد اساسی آیین دلبری این است که شخصی که می خواهد محبوب باشد باید وقت بیشتری را صرف تربیت و فرهنگ خویش نماید.((آندره موروا))
A man called home to his wife and said, "Honey I have been asked to go fishing up in Canada with my boss & several of his Friends.
We"ll be gone for a week. This is a good opportunity for me to get that Promotion I"v been wanting, so could you please pack enough Clothes for a week and set out
my rod and fishing box, we"re Leaving From the office & I will swing by the house to pick my things up" "Oh! Please pack my new blue silk pajamas."
The wife thinks this sounds a bit fishy but being the good wife she is, did exactly what her husband asked.
The following Weekend he came home a little tired but otherwise looking good.
The wife welcomed him home and asked if he caught many fish?
He said, "Yes! Lots of Salmon, some Bluegill, and a few Swordfish. But why didn"t you pack my new blue silk pajamas like I asked you to Do?"
You"ll love the answer...
The wife replied, "I did. They"re in your fishing box....."
مردی باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت:"عزیزم ازمن خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادابرویم"
ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود.این فرصت خوبی است تا ارتقائ شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن
ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت ، راستی اون لباس های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار
زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما بخاطر این که نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد..
هفته بعد مرد به خانه آمد ، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب ومرتب بود.
همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید که آیا او ماهی گرفته است یا نه؟
مرد گفت :"بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا،چند تایی ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم . اما چرا اون لباس راحتی هایی که گفته بودم برایم نگذاشتی؟"
جواب زن خیلی جالب بود...
زن جواب داد: لباس های راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم.
I was walking down the street when I was accosted by a particularly dirty and shabby-looking homeless woman who asked me for a couple of dollars for dinner.
در حال قدم زدن در خیابان بودم که با خانمی نسبتا کثیف و کهنه پوشی که شبیه زنان بی خانه بود روبرو شدم که از من 2 دلار برای تهیه شام درخواست کرد.
I took out my wallet, got out ten dollars and asked, "If I give you this money, will you buy wine with it instead of dinner?"
من کیف پولم را در آوردم و 10 دلار برداشتم و ازش پرسیدم اگر من این پول را بهت بدم تو مشروب بجای شام می خری؟!
"No, I had to stop drinking years ago" , the homeless woman told me.
نه,من نوشیدن مشروب را سالها پیش ترک کردم,زن بی خانه به من گفت.
"Will you use it to go shopping instead of buying food?" I asked.
ازش پرسیدم آیا از این پول برای خرید بجای غذا استفاده می کنی؟
"No, I don"t waste time shopping," the homeless woman said. "I need to spend all my time trying to stay alive."
زن بی خانه گفت:نه, من وقتم را یرای خرید صرف نمی کنم من همه وقتم را تلاش برای زنده ماندن نیاز دارم.
"Will you spend this on a beauty salon instead of food?" I asked.
من پرسیدم :آیا تو این پول را بجای غذا برای سالن زیبایی صرف می کنی؟
"Are you NUTS!" replied the homeless woman. I haven"t had my hair done in 20 years!"
تو خلی!زن بی خانه جواب داد.من موهایم را طی 20 سال شانه نکردم!
"Well, I said, "I"m not going to give you the money. Instead, I"m going to take you out for dinner with my husband and me tonight."
گفتم , خوب ,من این پول را بهت نمیدم در عوض تو رو به خانه ام برای صرف شام با من و همسرم می برم.
The homeless Woman was shocked. "Won"t your husband be furious with you for doing that? I know I"m dirty, and I probably smell pretty disgusting."
زن بی خانه شوکه شد .همسرت برای این کارت تعصب و غیرت نشان نمی دهد؟من می دانم من کثیفم و احتمالا یک کمی هم بوی منزجر کننده دارم.
I said, "That"s okay. It"s important for him to see what a woman looks like after she has given up shopping, hair appointments, and wine."
گفتم:درست است . برای او مهم است دیدن زنی شبیه خودش بعد اینکه خرید و شانه کردن مو و مشروب را ترک کرده است!